بدون رسانهها، زیرساخت اساسی ارتباطاتِ جوامع مدرن، ازجمله قدرت سیاسی رکن چهارم حکومتها، دچار نقصان خواهد شد و دامنه گسترده آن از ناچیزترین دادهها گرفته تا پیچیدهترین شکل اطلاعات، جای خالی سرگرمیهای رسانهای را پر نخواهد کرد. در طول قرن گذشته این ویژگی به همراه تحولات مهم فناوریهای رسانهای، مطالعه رسانهها را بیش از پیش رایج و تخصصی ساخت اما چنین مطالعاتی نتوانست یک ساختار آکادمیک منظم بهخود بگیرد.
علوم رسانهای در مقایسه با علوم اقتصادی دارای عبارات و واژههای پیچیده زیادی نیست. نگاهی به دپارتمانهای رسانهای اروپا و آمریکا نشان میدهد که تقریباً به تعداد دانشمندان این رشته، تعاریف مختلفی از رسانه وجود دارد. از سوی دیگر عقیده رایج و فراگیری در مطالعه این علم وجود ندارد بلکه انبوهی از دانشمندان علوم مختلف در این عرصه فعالیت میکنند.
با آنکه اقتصاددانها، روزنامه نگاران و حقوقدانها، مطالعات خود را روی رسانهها و اشکال جدید آن معطوف میدارند، جامعهشناسان رسانهای، انرژی خود را صرف ابزارهای ارتباطی رایج در جامعه مانند قدرت، عشق، اعتماد و پول میکنند. دانشمندانی که سابقهای در ادبیات و فلسفه دارند، اغلب مراقب نظریههای نمادین رسانهها هستند. بهنظر میرسد در تنها وجه مشترک دانشمندان علاقهمند بهنظریه رسانهها، چنین فرض میشود که فناوریهای رسانهای تأثیر مستقیمی در تولید خروجی احتمالی آنها دارند و درک جهان و ساختار اندیشه انسانها را نیز ساماندهی میکنند.
برای به تصویر کشیدن این گفته میتوان به جملهای از یک مورخ آلمانی اشاره کرد: دنیای یک فرد بیسواد با دنیای یک شهروند شهر گوتنبرگ گالاکسی- از نظر تلویزیونی و موجسواری در اینترنت - فرق میکند؛ مسئله این نیست که یک نفر تلویزیون تماشا میکند، چه تماشای برنامههای بیمحتوا، چه تماشای برنامههای مستند، بلکه مسئله این است که او تلویزیون تماشا میکند! و این وجه تمایز اوست.بنابراین علوم رسانهای بر این فرض قرار گرفتهاند که رسانه، قیاسی از جهان پیرامونی است. این دیدگاه قیاسی را در کلام موجز نیکلاس لومان به روشنی میتوان دید: تمامی آنچه ما درباره جامعه میدانیم، افسوسی است درباره جهانی که در آن زندگی میکنیم. ما از طریق رسانهها میدانیم.
نظریه رسانهها و اقتصاد
برای درک چرایی تلفیق نظریه رسانهها و اندیشه اقتصادی در دیدگاه اقتصادی رسانهها، بایستی 2رابطه رایج میان رسانهها و علم اقتصاد تبیین شود:
1-کاربرد اندیشه اقتصادی در رسانهها: نخستین رابطه رایج، استفاده از نظریه اقتصادی در رسانههای مستقل است که در قالبهای سنتی اقتصاد بازار، اقتصاد خانوار و اقتصاد شرکت، نمود مییابد. در اینجا رسانه، بنگاهی است که محتوای رسانهای تولید و آن را به مشتریان و رسانههای کوچکتر عرضه میکند (مانند AOL-Time Warner).
در اینگونه تحقیقات، اغلب برخی ویژگیهای خاص ازقبیل کالای معنوی اطلاعات و نقش فرهنگی وسایل ارتباط جمعی، به ادغام ارزشهای اصولی منجر میشود. اکنون این عرصه تحول چشمگیری یافته و طرحریزی عالیتر آن در یافتههای الباران قابل مشاهده است. 2-کاربرد اندیشه نظری رسانهها در علوم اقتصادی: در این دیدگاه نقش رسانهها در تعامل میان فعالان اقتصادی مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. رسانهها نقطه رویارویی تولید و تقاضا در بازارهای عمومی/ غیرشخصی هستند.
از نوشتههای خط میخی امپراتوری بابل گرفته تا دادههای اینترنتی امروز، وسایل ارتباط جمعی همیشه نیروی تقویتکننده قراردادها و کسب و کارهای عمومی بودهاند لذا رسانهها همواره یکی از بخشهای مهم عمومی و تبادلات اقتصادی مدرن بهشمار میروند و از اینرو تأثیر رسانهها بر این فرایندها، یک قلمرو کاملاً ناشناخته را بهوجود آورده است.دیدگاه اول، نقش رسانهها در اقتصاد را نادیده میگیرد.معمولاً سهم رسانهها نسبت به قوانین این بازی (بهویژه در چالش فعلی حقوق مالکیت) نادیده گرفته میشود.
چارچوب نظری رسانهها
برای درک همزمان مفهوم رسانه - یک قیاس در 2نظریه رسانهها و علوم اقتصادی- ابتدا لازم است مدل لایهای دانشگاه باوهاوس ویمار، بهطور خلاصه مطرح و تبیین شود. این موضوع توجه به رسانههای مستقل (مانند اقتصاد تلویزیون و اقتصاد مطبوعات) را بهطور قابلملاحظهای کاهش داده و اجازه میدهد تا روی سطوح خلاصه و نظاممند مدل، تحلیل بیشتری انجام شود. برای این کار بایستی لایههای یک رسانه را بهخوبی تعریف کرد. براساس مدل لایهای لورنز انجل، رسانهها متشکل از 3 نیروی لاینفک هستند: 1- شیء 2- دستگاه 3- قالب نمادین
لایه شیء
این لایه، لایه لوازم و ابزار رسانهای است، ظهور فنی رسانهاست، در برگیرنده اسباب و آلات، سخت افزارها، ماشینآلات و نیز واحدهای تولیدی است. این لایه، معرف هدف یک رسانه است؛ اهدافی مانند انتقال اطلاعات، ذخیرهسازی و امثال آن. در رسانه فیلم، این لایه شامل تمامی ابزار و امکانات تولید، پس از تولید، ادیت، اجرای پروژهها و نیز امکانات سخت افزاری مثل استودیوها، سینماها و سایر مواردی است که در تولید یک فیلم سینمایی دخیل هستند.
لایه دستگاه
لایه دوم، لایه دستگاه است. دستگاه شامل چیدمان ابزار و وسایل در طول زمان و مکان است. به قول میشلفوکو، دستگاه چیدمان شیء، سطح ظاهری، انوار و نظرگاهها، در مکانیزم داخلی محیط بر تعاملات افراد استخدام شده است. و بالاخره، دستگاه، یک ساختار شرطی است که با تکیه بر چیدمان فیزیکی و نقشهایشناختی، قوانین خاص ادراک انسانها را به یک عرصه خاص محدود میسازد.
لایه قالب نمادین
سومین لایه، لایه قالب نمادین است که از سایر لایهها پیچیدهتر است زیرا بیانگر جهانبینی افراد است که صرفاً توسط رسانهها شکل میگیرد. این لایه نشاندهنده امکان ترکیب قوانین عالمانه و آگاهیهای مجرد با انبوه معرفتهایی است که چارچوب درک انسانها از جهان را شکل میدهد. در این لایه، شناخت احتمالی نسبت به کل جهان دچار تغییر خواهد شد. به عبارت دیگر لایه قالب نمادین، محل مشارکت رسانهها در نظام اعتقادی انسانها در طول تاریخ است.